زینب
06 آذر 1393 توسط علي پاشازاده
حال اطفال خود، ای پیش رو قافله! بین
گردن سلسله ای ، بسته به یک سلسله بین
به سر خار مغیلان، به ره شام بلا
دل شکسته همه را پای پُر از آبله بین
ای که نزدیک تر از جان به تنی، زینب را!
مدّ آهی به میان من و خود فاصله بین
گه سرت را به سنان بینم و گاهی به تنور
زنده ام باز، مرا صبر نگر، حوصله بین
سر بازار سر ماه بنی هاشم را
اندر این مشغله در محفل ما، مشعله بین
سر اصغر به سر نیزه بُوَد پیش رباب
ای سبک سیر! به سنگین دلی حرمله بین
معنی «بسمله» در ابروی اکبر بنگر
خال آن صفحه ی رو، نقطه ی این «بسمله» بین
پیش آن صفحه که «جودی»، رقم نام تو زد