خدایا آمدم
از صمیم قلب بگو آمدم
و…پیشانی صدق واخلاص در دیدگاه دولت بنه واز صمیم قلب بگو آمدم…
اگر گفتند اینجا چرا آمدی ، بگو به کجا بروم وبه کدام در رو کنم
این ره است ودیگر دوم ره نیست این در است ودگر دوم در نیست
اگر گفتندبه اذن چه کسی آمدی؟ بگو شنیدم بر ضیافتخانه فیض عطایت منع نیست .
اگر گفتند تا به حال کجا بودی ؟ بگو راه را گم کرده بودم .اگر گفتند چه چیز آورده ای ؟
بگو اولا دل شکسته که از شما نقل است :
در کوی ما شکسته دلی می خرند وبس بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است
ثانیا:
من گدایم چه توانم برم در بر شاه طمع بخششم از درگه سلطان من است
اگر گفتند بیرونش کنید بگو :
نمی روم زدیار شما به کشور دیگر برون کنید ازاین در، در آیم از در دیگر
اگر گفتند این جرات را از که آموختی؟ بگو از حلم شما
اگر گفتند مذنبی
بگو: اولا شنیدم شما غفارید. ثانیا من ملک نیستم آدم زاده ام
وثالثا : ناکرده گنه در این جهان کیست بگو آن کس که گنه نکرده وزیست بگو
من بد کنم وتو بد مکافات دهی پس فرق میان من وتو چیست بگو
اگر گفتند: چه می خواهی ؟ بگو
جز تو ما را هوای دیگر نیست جز لقای تو هیچ در سر نیست
الهی رحم کن بر این بنده گم کرده راه